جدول جو
جدول جو

معنی فارغ خطی - جستجوی لغت در جدول جو

فارغ خطی
(رِ خَطْ طی)
مأخوذ از ترکی، فراغت و خلاصی از تحریر. (ناظم الاطباء). خطی که بعد از فراغ محاسبه به دست آرند، به عربی آن را برأت بر وزن سحابت گویند وبه فارسی خط پاکی خوانند. (از آنندراج). فراغ خطی
لغت نامه دهخدا
فارغ خطی
گواهی واریز فراغت از تحریر، خطی که بعد از فراغ محاسبه بدست آرند براء ت خط پاکی
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از فارغ زی
تصویر فارغ زی
آنکه آسوده و فارغ زندگی کند، برای مثال طمع دار سود و بترس از زیان / که بی بهره باشند فارغ زیان (سعدی۱ - ۱۰۶)
فرهنگ فارسی عمید
(فَ خَطْ طی)
خلاص. رهایی. آزادی. (ناظم الاطباء). فارغ خطی. رجوع به فارغ خطی شود
لغت نامه دهخدا
(بِ)
آنکه فارغ و آسوده زیست کند:
طمع دار سود و بترس از زیان
که بی بهره باشند فارغ زیان.
بوستان
لغت نامه دهخدا
تصویری از فراغ خطی
تصویر فراغ خطی
رهایی آزادی خلاص رهایی آزادی فارغ خطی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فارغ دلی
تصویر فارغ دلی
آسوده دلی آسوده خاطری فراغ خاطر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فارغ زی
تصویر فارغ زی
آسوده زی آنکه فارغ و آسوده زیست کند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فراغ خطی
تصویر فراغ خطی
((فَ. خَ طُ))
رهایی، خلاص
فرهنگ فارسی معین